محمد عنبرسوز | شهرآرانیوز؛ «کاکا»، به کارگردانی علی سراهنگ، فیلمی است که در سختترین روزهای بی رونقی سینما، توانست فرصتی برای اکران عمومی روی پرده به دست آورد، اما خیلی زود از چرخه اکران خارج شد و راه پلتفرمهای اکران آنلاین را در پیش گرفت. این اثر که تهیه کنندگی آن را امیر سمواتی، تهیه کننده و بازیگر فیلم تحسین شده «دربند»، بر عهده دارد، یک کار سینمایی متوسط با استانداردهای معمولی تولید است که شاید با بودجهای اندک ساخته شده. با این حال، «کاکا» همین بودجه اندکش را هم هدر کرده و نمیتواند از ظرفیتهای موجود به خوبی استفاده کند.
در ترکیب بازیگران «کاکا»، حسین محجوب به عنوان نقش اول حضور دارد. بازیگری که مردم او را با ایفای نقش ماندگارش در سریال «صاحبدلان» محمدحسینلطیفی به یاد میآورند و در اینجا نقش حسام، پیرمردی پرتلاش و مردد، را بازی میکند که در جنوب مشغول به کار است و درگیر یک ماجرای عاطفی میشود. حسین محجوب از بازیگران قدر نادیده سینما و تلویزیون ایران است که چه بسا به دلایل فرامتنی، ظاهر متفاوت و سلوک و تصمیمات شخصی اش، نتوانسته به قلههای شهرت برسد. محجوب در «کاکا» تسلط جذابی بر اجزای چهره اش نشان میدهد و از پس ایفای این نقش به خوبی برمی آید. با این حال، کیفیت اجرایی و فیلم نامه «کاکا» در حدی نیست که بتواند تبدیل به برگ زرینی در کارنامه این بازیگر بشود.
رویا افشار، بازیگر باسابقه برنده آخرین سیمرغ بلورین بازیگری نقش اصلی زن از جشنواره فیلم فجر، در این فیلم نقش یک زن سنتی ساده و تیپ گونه را ایفا میکند در حالی که حتی گوشهای از توانایی هایش را هم نمیتواند بروز بدهد. حضور مهران احمدی هم در «کاکا» بی اثر است. در حالی که میدانیم احمدی میتواند از هر نقش کوچک و سادهای یک شخصیت دوست داشتنی و جذاب بسازد. بازیگران جوان «کاکا» بازیهای ضعیف یا متوسطی دارند. خصوصا فرید سماواتی که از پس اجرای نقش مصطفی، جوان یاغی و عصبی مزاج فیلم، برنمی آید. در این میان اما، حضور شیفته خرم دل در نقش مهتاب، با بهره گیری از ظاهر و گویش جذاب جنوبی، باورپذیر از آب درآمده است.
در متن «کاکا» حفرههای عجیبی وجود دارد که گرههای درام را تجدید میکنند، اما با قواعد رایج در فیلم نامه نویسی سازگار نیستند. اساس شکل گیری رابطه عاطفی میان حسام و مهتاب، به شکلی تخت و سطحی، تدارک دیده شده و بدتر از آن ادامه یافتن عجیب ماجرا در تهران است که بیننده را در مورد دلیل انفعال مرد و زن، در ابهام باقی میگذارد.
مردی که توانایی تجدید فراش را داشته و برای همسر جدیدش سنگ تمام میگذارد، در برشی از فیلم از گرفتن یک اتاق ساده در مسافرخانه برای همسر دومش، به دلیلی نامعلوم، شانه خالی میکند و او را، با هویتی جعلی، به خانه همسر اولش میبرد. این بازی را تا جایی ادامه میدهد که با دلدادگی پسر، یک بحران کم نظیر ایجاد میشود و جالب اینکه حسام تا پای جلسه خواستگاری هم از موضع خود برای پنهان کاری پایین نمیآید، در حالی که هم زمان چهره همدلی برانگیز فیلم است. انفعال برادرزن هم از دیگر نقاط ابهام متن است که نمیدانیم چرا تا این حد با بی مسئولیتی همراه میشود.
به لحاظ ساختاری، ایدههای کارگردان برای جلوی دوربین بردن صحنهها در حد تله فیلمهای معمولی باقی میماند و فیلم ساز نمیتواند ظرفیتهای بی بدیل مردم شناسی در خطه جنوب را، به شکلی جذاب و باورپذیر، به تصویر بکشد. پلانهای تلویزیونی ساده، کیفیت پایین قاب بندی ها، خالی بودن فیلم از نماهای هنری، برای منتقل کردن مفهومی مشخص و شایسته اندیشیدن و همچنین طراحی لباس سهل انگارانه از دیگر عواملی هستند که سطح اجرایی «کاکا» را پایین آورده اند.
اگر بخواهیم در مورد پیرنگ اصلی «کاکا» صحبت کنیم، باید بگوییم این فیلم درباره مردی است که در جنوب و به دور از خانواده کار میکند. او عاقله مردی متدین، درست کار و مردم دار است که در دورهای از زندگی خود، تصمیم به ازدواج با یک زن جوان جنوبی میگیرد. تا اینجای کار همه چیز طبیعی است؛ اما مشکل بزرگ مضمونی فیلم در دو مرحله بروز میکند. در گام نخست، این ازدواج با پنهان کاری زوجین همراه است و کار به جایی میرسد که مرد درباره شرایطش قسم دروغ میخورد و زن میپذیرد مدتی را، بی هیچ حرف و واکنشی، به طور ناشناس در خانه هووی خود سپری کند.
در مرحله بعد اما، رویکرد مضمونی «کاکا» عجیبتر هم میشود و میبینیم که فیلم ساز درعمل طرف مرد و زن دوم را میگیرد. فیلم به صراحت در سکانسهای پایانی خود از زبان مردی سخن میگوید که ازدواج مجدد و پنهانی خود با زنی که هم سن دخترش است را با عباراتی کلیشهای و مضحک، از جمله سردی و بی توجهی همسر اول، توجیه میکند.
در این مورد، فیلم ساز ترسی از نمایش زن خانه خراب کن در قامت یک فرشته ندارد و به روشنی سعی دارد این دو نفر را تطهیر کند. نمای پایانی «کاکا» حاکی از آن است که ازدواج دوم و پنهانی شخصیت حسام با زن جوان ادامه یافته و این دو نفر در جنوب کشور با خوبی و خوشی مشغول زندگی هستند. بدین ترتیب، ایدهای که شاید در اغلب فرهنگهای جهان یک انتخاب غیراخلاقی و نکوهیده است، در «کاکا» به عنوان عشقی افلاطونی، به خورد مخاطب داده میشود.